شبکه یک - 7 مهر 1402

چرا کینه و تحریف علیه محمد ص تمامی ندارد؟ (و "ضرورت آموزش" آداب گفتگو بین مذاهب اسلامی)

میلاد مبارک آخرین فرستاده خداوند _ هفته وحدت مذاهب اسلامی _ مشهد ۱۳۹۹

بسم‌الله الرحمن الرحیم

عرض سلام خدمت خواهران و برادران عزیز دارم و ایام میلاد مبارک رسول خدا(ص) آخرین کسی که از جانب خداوند با ما و با بشر سخن گفت و دیگر چیزی نبود و نمانده که خدا باید با بشر می‌گفت و نگفت. یعنی بعد از ایشان دیگر نیازی نبود که خداوند دوباره از طریق یک بشر نخبه و استثنایی با بشر سخن بگوید چون هرچه گفتنی بود از طریق او گفته شد چون لطیف‌ترین روح انسانی، بیشترین و وسیع‌ترین ظرفیت و رفیع‌ترین عقلانیت و سوزان‌ترین احساس و فدایی‌ترین انسان در این شخصیت استثنایی که بی‌نظیر بود و تا ابد خواهد بود جمع شد و اگر قلب مبارک ایشان نبود در زمین و بین بشر کسی و چیزی و جایی تحمل وحی را نداشت تنها فرودگاهی که برای نزول وحی آن هم در عالی‌ترین سطح وحی که همه انبیاء و رسولان دیگر از این سطح از معرفت خالص توحیدی هم محروم بودند نبود آخرین و جامع‌ترین پیام خداوند به بشر نمی‌رسید. گرچه خاتمیت به لحاظ تاریخی یک امر طولی و زمانی به نظر می‌آید اما حقیقت خاتمیت مربوط به ارتفاع روح مقدس پیامبر اکرم(ص) است و حرف دیگری که خدا باید با بشر می‌گفت پس از آن باقی نمانده است. هرچه خدا باید می‌گفت گفت. عقل و تجربه و احساس و اراده داد و گفت بعد از او و با این پیام و با این الگوسازی حجت من بر بشر تا ابد تمام است بدون این که نیاز باشد پیامبر جدیدی بیاید. خب همین نکاتی که عرض کردیم در دنیا مخالفین بسیاری دارد بخصوص این که این پیام پیامبر اکرم(ص) صرفاً یک پیام فردی و عرفانی بدون عقبه و بدون نتایج اجتماعی و سیاسی نبود ایشان معنویت و عدالت را و عقلانیت را در عالی‌ترین سطح طوری بهم گره زد که هیچ کدام از این سه را به نام دیگری نشود حذف کرد و هرجا یکی از این سه ضلع کم آمد بدانیم که انحراف در تفسیر پیام خداوند اتفاق افتاده است.

همین‌طور که دوستان فرمودند امروز چند حادثه که چند فاجعه است و بعضی مبارک است با هم تلاقی کرده، از یک طرف میلاد مبارک ایشان است و اعلان این هفته وحدت که اتفاقاً می‌توانست منشأ یک اختلاف باشد چنان که در یک دوره‌هایی از همین‌ها هم اختلاف درمی‌آوردند الآن هم در بخشی از نقاط همین‌طور است که میلاد پیامبر 12 ربیع است یا 17 ربیع. آن می‌گوید 12 این می‌گوید نه 17 است دعوا می‌شود! دقیقاً این نقطه‌ای که می‌توانست تبدیل به یک نقطه اختلاف شود تبدیل به یک نقطه وحدت شد. دعوا سر 12 و 17 ربیع نیست اصلاً مسئله اصلی 12 و 17 نیست. دوازدهم ربیع و هفدهم ربیع الآن برای ما چه فرقی می‌کند؟ مسئله این است که پیام چیست و پیامبر کیست؟ ملاحظه بفرمایید از همه چیز می‌توان اختلاف درآورد. شما یک مثال بزنید که در آن اختلاف نظر نباشد نه فقط بین شیعه و سنی، داخل اهل سنت بین فرقه‌های مختلف کلامی و فقهی که خود اهل سنت همدیگر را تکفیر کردند. داخل شیعه فرقه‌های مختلف شیعه که خودشان همدیگر را قبول ندارند. هر چیزی می‌تواند و می‌شود از درون آن اختلاف درآورد. و قرآن کریم می‌فرماید این « وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ...» (آل عمران/ 19)؛ این اختلاف نظری نیست بلکه اختلاف مرضی است. اختلاف نظر هیچ وقت اگر ایمان باشد اخلاص باشد تقوا باشد منجر به تنازع داخلی بین مسلمین نشده و نخواهد شد آن چیزی که منشأ فتنه و اختلاف می‌شود تبدیل تفاوت به تضاد و تبدیل تضاد به ستیز است. این‌ها فتنه است و الا کدام نقطه غیر اختلافی وجود دارد. نه بین مذاهب بلکه داخل مذهب. امام(ره) یک وقت یک تعبیری می‌کرد می‌گفت که همه می‌گوییم اجماع ولی تقریباً ‌هیچ نقطه اجماعی‌ای که همه فقهای شیعه آن را در جزئیات قبول داشته باشند وجود ندارد. داخل خود شیعه! نماز صبح دو رکعت است نماز ظهر چهار رکعت است را عرض نمی‌کنم. این‌ها اصلاً نیاز به اجتهاد ندارد این‌ها نص و صریح و سنت است. اما در موارد دیگری که امام(ره) خطاب به علمای شیعه می‌کند در منشور برادری و جناح‌های داخلی، می‌گوید با هم بحث بکنید اما همدیگر را له نکنید به همدیگر تهمت نزنید همدیگر را تکفیر و تنجیس نکنید. وقتی می‌گوییم باب اجتهاد باز است و در عین حال در چارچوب باید باشد یعنی یک چارچوب منطقی، عقلانی که مرز تفسیر با تحریف روشن باشد اما در عین حال در آن چارچوبی که همه رعایت می‌کنیم ما حق اختلاف نظر داریم. امام(ره) می‌گوید من می‌توانم بگویم حتی آن مواردی که ادعای اجماع شده که همه فقهای شیعه می‌گویند اجماع دارند حتی آن‌جا هم اجماع نیست یعنی مواردی هست که بعضی از فقهای شیعه مخالف آن هستند. بین اهل سنت هم همین‌طور است. رسیدن به این بلوغ و شعور که ما اختلاف نظر داریم و طبیعی هم هست. قرآن می‌فرماید: «وَلا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ» (هود/ 118)؛ این اختلاف به دلایل مختلف تکوینی اجتناب‌ناپذیر است البته در خیلی از موارد در دنیا امکان داوری وجود دارد و مواردی هم خدای متعال در قرآن می‌فرماید که تا دنیا دنیاست این اختلافات حل نخواهد شد در قیامت برای شما حل می‌کنیم. قرآن کریم این تفاوت‌ها را دیده، بخشی را هم طبیعی حتی الهی دانسته اما به تقوا و برهان دعوت می‌کند. یکی تعبیر «هاتوا برهانکم» با برهان حرف بزنید و دوم این که تقوا داشته باشید. این که توافقی شد یا نشد؟ لزوماً ممکن است توافقی نشود اما توافق نشدن به معنای دشمنی کردن و نابود کردن نیست این انحراف بزرگی است که در امت هست و به تصریح قرآن کریم مسئول اصلی آن علما هستند. ملاحظه فرمودید چندین آیه در قرآن کریم می‌فرماید که «کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً...» (بقره/ 213)؛ که مردم یک امت بودند – که البته این هم چند نوع تفسیر شده است – ولی آن تفسیر رایج که مفسرین بزرگ شیعه و سنی روی این انگشت گذاشته‌اند این است که در زندگی ساده ابتدایی مردم بر اساس فطرت‌شان، بر اساس پیام‌های واضح الهی زندگی می‌کردند، زندگی اجتماعی مدام پیچیده‌تر شد نفسانیت‌ها، دعواها، دسته‌بندی‌ها سر دنیا به جان هم افتادند هرکسی می‌خواهد از دیگری سواری بگیرد او را استثمار کند و منافع بیشتری بردارد اختلاف شد. بعد قرآن می‌فرماید انبیاء را فرستادیم که این اختلافات برطرف شود که یاد بگیرید چگونه با هم سر کنید روابط انسانی‌تان در بازار و خانواده، در سیاست و مزرعه، هر جایی چگونه باشد؟ بعد جالب است می‌فرماید که دین را برای رفع اختلاف فرستادیم ولی باز در خود دین اختلاف کردند! دعوا را سر خود دین آوردند که همه مفسرین می‌گویند مسئول این علما بودند چون مردم عادی که دینی بلد نیستند نگاه می‌کنند علمایشان چه می‌گویند؟ علمای مسیحی و یهودی، علمای شیعه و سنی، آن بخشی که مصداق این آیه هستند نه همه، این‌ها آمدند در دین اختلاف کردند بعد قرآن می‌فرماید این اختلاف دوم دیگر اختلاف نظری نبود «بَغْیًا بَیْنَهُمْ» این نه فطری بود نه هیچی. چون دین فطری است و سر فطرت اختلاف نمی‌شود. پیام همه انبیاء هم یکی است می‌گوید «اقیم الدین» نمی‌گوید «اقیم الادیان» پس از اول تا آخر یک دین است. پس این اختلاف اول، اختلاف غریزه، بر سر خودخواهی و ثروت و قدرت و ریاست و منزلت است. دین و انبیاء را فرستادیم که رفع اختلاف کند باز خود دین اختلاف درآوردند و همین مؤمنین و مذهبی‌ها به اسم دین شروع کردند همدیگر را لت و پار کردند! یهودی به مسیحی گفت: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَیْءٍ...» او هم به این گفت: «وَقَالَتِ النَّصَارَى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَى شَیْءٍ...» (بقره/ 113)؛ قرآن می‌فرماید حالا نوبت شما مسلمانان رسیده، «تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ...» (بقره/ 111)؛ این اباطیلی است که خودتان می‌بافید، این آرزوهای خودتان را سرهم بندی می‌کنید! همه‌تان آن مقداری که می‌دانید دین خدا چه می‌گوید به همان عمل کنید در موارد اختلاف هم با همدیگر درست حرف بزنید «جادلوا» اما «بالّتی هی احسن» تازه نمی‌گوید به روس حسن و حسنه، بلکه می‌گوید احسن. بهترین روش به لحاظ ادب، اخلاق، منطق، انصاف این‌طوری با هم حرف بزنید. بله با هم بحث کنید نمی‌گوییم با هم بحث نکنید. وقتی که خدای متعال به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید به غیر مسلمین بگو «تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ...» (آل عمران/ 64)؛ ما با هم اختلاف داریم اما چرا مدام از اختلافات شروع می‌کنید. تا به هم می‌رسیم شما این‌جا این را می‌گویید ما این را می‌گوییم!‌ خداوند می‌فرماید به غیر مسلمان‌ها هم بگو بیایید از مشترکات شروع کنیم. «تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ...» ما با همدیگر خیلی مشترکات داریم. همه ما می‌گوییم با شرک مخالفیم. همه ما می‌گوییم که «لانعبد الا إیّاه» همه ما می‌گوییم که «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ‌ وَ رُهْبَانَهُمْ‌ أَرْبَاباً مِنْ‌ دُونِ‌ اللَّهِ‌ ...» (توبه/ 31)؛ حالا احبار و رهبان چه کردند بحث دیگری است اما همه ما این را می‌گوییم که پیامبر اکرم(ص) دارد به ما آموزش می‌دهد که وقتی به غیر مسلمان داریم می‌گوییم بیایید مشترکات را تأکید کنیم در حاشیه آن‌ها اختلافات علمی، اخلاقی «بالتی هی احسن» با موعظه حسنه و با حکمت یعنی با عقل و اخلاق و با ادب، با انصاف و با هدف وحدت نه با هدف تخریب، نه با هدف توهین، نه با هدف تکفیر که در این بحث ثابت می‌کنم تو بی‌دین و لامذهب هستی ولدالزنایی! جهنمی هستی! تمام عبادات تو باطل است! این هدف مجادله بالتی هی احسن است؟ نه. پیامبر(ص) با کفار بحث می‌کند می‌گوید: «وَإِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ» من یا شما یا بر هدایت هستیم یا ظلالت. خب پیامبر که شک ندارد خودش می‌داند بر هدایت است پس چرا با مشرکین و با کفار این‌طوری حرف می‌زنی و می‌گویی با من یا شما، بالاخره یکی از ما درست می‌گوییم. یعنی هدف ما له کردن شما نیست می‌خواهیم به فهم حقیقت کمک کنیم. اهل بیت(ع) با مشرکین با مسیحی، با یهودی، با زرتشتی، با هندو، با بودایی، بروید مناظرات‌شان را ببینید. رهبران اسلامی هم همین‌طور هستند. جناب ابوحنیفه، جناب شافعی، جناب مالک‌بن‌انس، همه‌شان اهل بحث و گفتگو بودند. ابوحنیفه را به عنوان یکی از رهبران تساهل و تسامح می‌شناسند که در برابر جریان‌های تکفیری که هرکس اختلاف نظر با ما دارد کافر است هم خوارج و هم بعضی از اهل حدیث ایستاد. می‌دانید که دو – سه بار اوحنیفه تکفیر شد و او را به جلسه‌ای بردند که توبه کند جلسه استطابه برایش تشکیل دادند و با حکومت هم حاضر نشد همکاری کند نه با بنی‌امیه همکاری کرد و نه با بنی‌عباس. همان بنی‌امیه و بنی‌عباسی که اهل بیت پیامبر را کشتند همان‌ها ابوحنیفه و شافعی را زندان بردند شلاق زدند محروم کردند تهدید کردند این معلوم می‌شود که خط سیاسی این‌ها یکی بوده، آن‌ها رهبران مذاهب سنی جهان هستند و این‌ها هم رهبران شیعه هستند خودشان با هم اختلاف نظر دارند شما ببینید جناب ابوحنیفه و جناب مالک‌بن‌انس که مستقیم در دست جلسات امام باقر(ع) و امام صادق(ع) شرکت داشتند در عین حال یک جاهایی با امام باقر(ع) هم اختلاف نظر دارند و بحث می‌کنند اما هیچ وقت ادبیاتی که این ادبیات وهابی، ادبیات خوارجی نداشتند اختلاف نظر هم هست، احترام هم هست، انصاف هم هست، حرف‌هایشان را هم زدند و همه‌شان به دست یک حکومت ضربه خوردند. حکومت می‌خواست ابوحنیفه را وادار کند که بیا رئیس قوه قضائیه بشو. مفتی اعظم بشو ولی قبول نکرد. این که بعداً بنی‌عباس فقه ابوحنیفه را به عنوان فقه حکومتی در بخش‌هایی از جهان ارجاع می‌کردند این مربوط به بعد از آن است و الا زمان خودش که با خودش برخورد می‌کردند. همین منصور مگر طبق بعضی از نقل‌ها ابوحنیفه که در زندان حکومت از دنیا رفت. امام شافعی حداقل سه بار به جرم دفاع از اهل بیت(ع) و قیام‌های مسلحانه علوی دستگیر شده و شافعی تا پای اعدام رفته است. و به هارون می‌گویند اگر یمن را می‌خواهی – چون مدتی به عنوان قضاوت در یمن بود- اگر یمن را می‌خواهی از دست ندهی یک عده را باید آن‌جا بازدداشت کنی همین زیدی‌ها که الآن در یمن هستند همان موقع هم بودند. هم جناب ابوحنیفه و هم جناب شافعی، هر دو جزو طرفداران زید و قیام زید هستند. مخالف حکومت بنی‌امیه هستند. در زمان بنی‌عباس حتی وقتی به زور از ابوحنیفه بیعت می‌گیرند وقتی رژیم سقوط می‌کند ایشان به کوفه برگشت و الا که به مکه رفت تا توی حکومت نباشد و با بنی‌امیه همکاری نکند. بعد سقوط این رژیم به آن‌جا برگشت بعد بنی‌عباس آمدند از او بیعت خواستند ایشان آن‌جا هم تقیه کرده، یعنی برای این که دهان حکومت را ببندد یک تعبیر دوپهلو در مورد بیعت بکار برد که در واقع معنی‌اش این بود که می‌توانست بیعت نباشد ولی دهان حکومت بسته شد یعنی با آن‌ها هم بیعت نکرد به او گفتند بیا توی حکومت مسئولیت قبول کن قبول نکرد. خب وقتی شافعی، حنفی، یا مالک‌بن‌انس چه تجلیل‌هایی از اهل بیت(ع) دارد. جناب احمدبن‌حنبل هم همین‌طور. حتی مواردی که بعضی‌ها احتیاط می‌کردند در مورد لعن حتی یزید، خب ببینید پسر ایشان از احمد حنبل نقل می‌کند که ایشان چه گفت و چه موضعی گرفت. خب وقتی که رهبران هر چهار مذهب اهل سنت در موضع سیاسی در کنار امام سجاد(ع) یعنی جناب زید پسر امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و حضرت رضا(ع) هستند در منابع اهل سنت نقل می‌شود که روایتی که در سند آن موسی‌بن‌جعفر(ع) است تریاق است دیوانه را شفا می‌دهد. اگر در روایت یا حدیثی سلسله حدیث موسی‌بن‌جعفر باشد دیگر در این حدیث حرفی نیست و از نظر ما قطعی است. نگاه اهل بیت(ع) هم به این‌ها معلوم است چه نوع نگاهی است اصلاً‌ این‌ها را تکفیر نکردند. بله اختلاف نظر بوده، اختلاف‌شان را هم گفتند. این‌ها کار وهابیت در این یک قرن اخیر بوده که آمدند این نگاه را تغییر دادند.

خب اسناد لانه جاسوسی راجع به اختلافات قومی – مذهبی در ایران و در منطقه، چهل سال پیش چند ماه بعد از انقلاب، این‌ها بیشتر نبودند بعد لانه فتح شد و بخشی از این اسناد بیرون آمد که ایران به 5 یا 7 کشور تقسیم بشود مثل کشورهای دیگر اسلامی که تجزیه شدند! بخشی از آن را به اسم کُرد و ترک و بلوچ و فارس و عرب، و بخشی هم شیعه و سنی. کدام مناطق را می‌شود به کشورهای کوچک سنی کرد؟ و مراکزی هم که شیعه هستند به سه کشور شیعه تبدیل کرد؟ یعنی استفاده از مذهب و قومیت برای جنگ‌های داخلی. خب این پروژه هم شد. همان اول انقلاب در آذربایجان غرقی جنگ کُرد و ترک راه انداختند و جنگ شیعه و سنی و جنگ ملی‌گرا و تجزیه‌طلب راه انداختند یعنی از همه سوراخ‌ها وارد عمل شدند. الآن هم همین‌طور است. چرا انقلاب بین منطق انقلاب اسلامی و تشیع علوی با تشیع لندنی مرزبندی کرد؟ با این که هزینه سنگینی پرداخته شد. چرا گفتند شیعه‌ای که بزرگترین هدف آن راه انداختن جنگ‌های مذهبی شیعه و سنی و توهین به مقدسات اهل سنت است ما این‌هار ا از خودمان نمی‌دانیم این‌ها اصلاً منطق اهل بیت(ع) نبوده، بله شیعه قائل به مظلومیت اهل بیت(ع) است سر حرف‌هایش هست اما 7- 8 حساب را از هم جدا می‌کند و روش بحث را باید دید. بحث کلامی داریم، بحث تاریخی داریم، بحث فقهی داریم، بحث حدیثی داریم همه این‌ها هست اما اگر این بحث‌ها در درون شیعه نیست؟ مگر این بحث‌ها در داخل مذاهب اهل سنت نیست؟ بحث علمی است باید عالِم بحث علمی بکند نه جاهل. بحث علمی با بحث لجّاره و لشکرکشی و اردوکشی خیابانی فرق می‌کند. اختلافات علمی ربطی به عوام ندارد اطلاعات تخصصی ندارند طبق مذهب خودشان با تقوا و با اخلاص عمل کنند تحقیق هم بکنند بعد هم به هرجا که رسیدند صادقانه عمل کنند آن‌ها هستند و خداوند. خداوند هم می‌فرماید حساب همه شما با من است. معیار هم تقوا و برهان است. بعد می‌فرماید اغلب این اختلافات را علمای ادیان توی مردم کشاندند و مردم را به جان هم انداختند و «مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ» بود آگاهانه بود ناآگاهانه نبود. «بَغْیًا بَیْنَهُمْ» این جنگ‌های دینی و مذهبی که بین خداپرستان و در داخل مسلمین اتفاق می‌افتد قرآن می‌فرماید منشأ همه آن‌ها بغی و حسد و خودخواهی و ظلم است بهانه‌های آن‌ها نظری است منشأ آن نظری نیست اصل اختلاف به ولایت علی‌بن‌ابیطالب(ع) برمی‌گردد که خود ایشان تا آخر هم حرف‌شان را زدند راجع به مسئله خلافت بلافصل بعد از پیامبر(ص) حرف‌شان را زد و بعد هم فرمودند مسئله مهم‌تر حفظ وحدت و امت اسلامی است و به خلفا مشورت داد، نقد کرد، مشورت هم داد و کمک هم کرد. حرفش را هم زد. به همان دلیلی امیرالمؤمنین می‌گوید ما هم به شیعه‌های لندنی همین را می‌گوییم که خود امیرالمؤمنین(ع) و اهل بیت(ع) چه گفتند و در عرصه عمومی چگونه کردند؟ ما هم باید همین‌طور عمل کنیم. سنی دشمن شیعه نیست. شیعه دشمن سنی نیست. یک امت هستند سر یک مسئله‌ای هم اختلاف است عیبی ندارد و هرکسی هم طبق مبنای خودش صادقانه تحقیق کند و عمل کند انشاءالله پیش خداوند معذور است حتی مأجور است. چون اگر کسی صادقانه تحقیق کند، عمل کند، ولو خطا کند، صادقانه دنبال برهان باشد و خطا کرده باشد یا عالمی خطا کند "للمخطئ اجر واحد" خطا هم کرده باشی مأجور هستی. پس دعوایی در این منطق نمی‌داند. در اسناد لانه و در اسناد مستعمرات انگلیس بروید ببینید تمام نقشه‌ها در باب این مسئله به جان هم انداختن مسلمین است و اهانتی که به رسول‌الله(ص) می‌کنند این اهانت‌ها مربوط به الان نیست بلکه از اولی که اسلام به اروپا رفت و جهان کلیسا و قرون وسطی، از دوران قرون وسطا توهین به پیامبر اکرم(ص) و تحریف ایشان شروع شده است. این کاریکاتورهایی که الآن منتشر کردند مفاد این کاریکاتورها عیناً‌ در قرون وسطا علیه پیامبر اکرم(ص) گفته شده است. تهمت اخلاقی و ضد اخلاقی به پیامبر زدن، تهمت خشونت، تهمت عوامفریبی زدن. این‌ها از همان زمان شروع کردند. برای این که مسیحیت قرون وسطا و کلیسا و پاپ در اثر انقلاب آزادیبخش اسلام، تمدن عظیم اسلامی که ساخته شده بود که بزرگترین قدرت جهان شده بود به لحاظ علمی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، و از شرق و غرب گسترش پیدا می‌کرد و ده‌ها ملت و قومیت و نژاد را متحد کرده بود همه را زیر یک پرچم کم کرده بود و داشت مثل آبی که می‌آید و همه جا را می‌گیرد و مثل آتشی که توی کاهدان می‌افتد داشت در اروپا جلو می‌رفت و همه سؤال می‌کردند جنگ‌های صلیبی که – به غیر از اولی آن – ولی بقیه جنگ‌ها همه را مسلمین پیروز شدند و جلو آمدند و بعد پیشرفت مسلمین در علم، تمدن، پزشکی، مهندسی، ستاره‌شناسی، کشاورزی، و... این‌ها را می‌دیدند آن عقب‌افتادگی و بیچارگی قرون وسطا هم بود که در کل اروپا بزرگترین کتابخانه‌شان چندصدتا کتاب (اوراد کلیسا) داشت در حالی که کتابخانه‌های میلیونی در جهان اسلام بود. بزرگترین بیمارستان‌ها این طرف و آن طرف بود و این‌ها با یک مرض‌های معمولی می‌مردند یک مرتبه یک نگاه حسادت‌آمیز و غبطه‌آمیزی نسبت به جهان اسلام پیش آمد که چرا این‌ها که دین دارند خدا و آخرت می‌گویند به مسیح هم که احترام می‌گذارند این چه دینی است که با آن که کشیش‌های ما می‌گویند متفاوت است؟ از همان موقع توهین‌ها شروع شده. کتاب «کمدی الهی» "دانته"، می‌دانید شاید صدها بار چاپ شد و جزو منابع اصلی ادبیات کلاسیک اروپاست کتاب کمدی – الهی او که سه بخش است و کپی معراجیه پیامبر است از بعضی مثل ابن‌عربی با واسطه‌هایی استفاده می‌کند دارد درجات جهنم را که – دانته خودش را جای پیامبر می‌نشاند – و می‌گوید من به معراج رفتم. بعضی‌ها می‌گویند از ترس کلیسا و قرون وسطی مجبور بوده که این حرف‌ها را بزند بعضی‌ها می‌گویند نه. که مدیون جهان اسلام است. این کتاب ایتالیایی است و ایتالیا هم سیسیل دست مسلمین بوده و خود ایتالیا هم کاملاً تحت نفوذ فرهنگی تمدن اسلامی بود. قرن 13 میلادی، جنگ‌های صلیبی است که تمدن باشکوه اسلامی دارد با قدرت و با معرفت و با آگاهی خود این‌ها می‌گویند تنها ارتشی که هرجا می‌رود به جای این که خراب کند به جای این مسلط شود آباد می‌کند یعنی کتابخانه می‌سازد، پل می‌سازد، ارتش اسلام است. که این ارتش هرجا رفته بعدش آبادتر شده است برخلاف ارتش‌های دنیا که هرجا می‌روند بعدش خراب می‌شود و نابود می‌شود می‌گوید هرجا را مسلمین فتح کردند جنوب اروپا، اسپانیا، پرتغال، بخشی از فرانسه، بخشی از ایتالیا، این بعدش آبادتر شد. شمال اروپا که دست مسلمین نبود خرابه و گداخانه و نکبت و فقر و بیماری بود جنوب اروپا آباد بود و منشأ رنسانس هم آن‌جا بود چطوری باید جلوی آن را بگیرند. شما همین کتاب «دوزخ – بهشت - برزخ» را که بیش از 20 هزار بیت شعر، در سه جلد کمدی – الهی می‌گوید حالا چه تحت اجبار کلیساست یا هر چیزی، از همان دوران، دارد طبقات برزخ را بر اساس پیامبر(ص) که در معراج می‌فرمایند غاصب این‌طوری بود، خائن فلان بود، رشوه‌خوار فلان دیدم و... او برداشته بر همین اساس، همان‌ها را تقریباً شبیه به آن می‌گوید و بعد به بدترین طبقه جهنم می‌رسد که طبقه بعد از آن خود شیطان است ماقبل شیطان، آن‌جا می‌گوید مامت‌ را دیدم یعنی پیامبر و علی را در آن‌جا در بدترین مراتب جهنم دیدم. بعد توضیح می‌دهد که من ماهومت را دیدم، کسی که تخم تفرقه کاشت و کسی که آمد مسیحیت را دوشقه کرد. چون آن‌ها می‌گویند ایشان یک مرتد مسیحی بوده، همان حرف‌های مسیح را برداشته و یک انشعاب جدید و یک فرقه‌سازی کرده است. دیدم که ماهومت دست در شکم خودش و امحا و احشاء خودش را درمی‌آورد مثل یک شکنجه‌گر و... بعد توضیح می‌دهد که چطوری محمد داشت عذاب یم‌شد و بعد علی را که علی منشأ تفرقه در امت خود محمد هم شد! این جالب است! می‌گوید این دوتا را در بدترین جاها دیدم که محمد گفت علی هم آن جلوست! کله‌هایشان شکافته بود و از همه‌جایشان (محمد و علی) آتش زبانه می‌کشید و میلیون‌ها نسخه هم از آن چاپ شد و یک قرن قبل از این بروید قبل از 12 میلادی "میگل آسین" استاد عربی در دانشگاه مادرید در قرن 20 یک کتابی نوشت به نام «اسلام و کمدی الهی» می‌گوید قبل از دانته، آلفون‌سویه دهم دستور داد معراج‌نامه پیامبر را که به زبان اسپانیایی تحت عنوان «عروج ماهوما» ترجمه شده بود بررسی کنند و این را علیه خودش بکار ببرند! یعنی معلوم می‌شود که این‌ها قبل از دانته مطرح است و حکومت به او مأموریت داده و مجبورشان می‌کند که یک چنین چیزی را بنویسد و در آن ایام دوباره فلسطین آزاد شده بود دست مسلمین افتاده بود و این‌ها داشتند مدام شکست می‌خوردند. باز 150 سال قبل‌تر به قرن 11 میلادی بروید. "ویلیام دانبار" یک شاعر انگلیسی است آن زمان، می‌گوید که نگران هستیم که مردم اروپا مسلمان بشوند! نباید قرآن را ببینند نباید محمد را درست بشناسند ما باید قبل از این که محمد را بشناسند محمدی را که خودمان می‌خواهیم به آن‌ها معرفی کنیم. آن موقع این را گفته است. – تعبیر دانته این است – محمد مچاله شده، در جهنم بدون توقف گریان بود، با دستانش شکم خود را دریده بود به من گفت ببین چطور بدنم چطور شقه و تکه تکه شده؟ ببین ماهومت با خود چه می‌کند علی هم اشک‌ریزان جلوتر از من روان است پدر او هم درآمده! چهره علی از پیشانی تا چانه شکافته و او را زنده می‌پنداری در حالی که مرده است، مرده است در حالی که زنده است می‌سوزد و عذاب می‌کشد. محمد و علی تخم تفرقه و فساد و فتنه کاشته‌اند! محمد در جهان مسیحیت تخم فتنه کاشت! علی در جهان خود پیروان محمد تخم فتنه کاشت. آن‌ها که تاکنون متحد بودند منافقانه از هم جدا شدند. آن طرف یک آدم شرور ایستاده که ما از او شکست خوردیم. معلوم می‌شود که نگرانی‌شان چیست. عرض کردم بعضی ها می‌گویند تحت فشار کلیسا و حکومت این‌ها را گفته است.

یک مورد دیگر، اولاً اسلام را محمدیزم و محمدیت گفتند! یعنی یک فرقه بشری است! مثل این که ما مارکسیزم می‌گوییم. فرویدیزم! این هم محمدیزم. این‌ها اولاً‌ تعبیر اسلام را معمولاً ‌بکار نمی‌بردند و قرآن را هم برداشته از این طرف و آن طرف کپی زده و کتاب خودش نامیده. همین که الان می‌گویند قرآن کتاب و کلام خدا نیست بلکه کلام محمد است! مجازاً کلام خداست و الا حقیقتاً کلام خودش است حرف‌های خودش را به اسم خدا زده است. مثلاً زمان عثمانی می‌گفتند ترک‌ها نمی‌گفتند مسلمان‌ها. یعنی انگار بحث عقیده و دین نیست بلکه جنگ نژادها و قومیت‌هاست. اسپانیایی‌ها به مسلمان‌ها موریسکو. در بخش‌های دیگر اروپا سرسان می‌گفتند. همین‌طور که الآن مسلمانان منطقه بالکان را بوشنیاک می‌گویند. یعنی قومیت بوسنیایی نه اسلام. "ادوارد سعید" که استاد دانشگاه کلمبیا است و شرق‌شناس است. یک فلسطینی مسیحی است که در حوزه شرق‌شناسی مطالعات خوبی دارد که این‌ها ماهیت و ذات‌شان استعماری است. کتاب‌های درسی‌هایی که زبان عربی را دارند در دانشگاه کلمبیا و دانشگاه آمریکا آموزش می‌دهند یک متنی را باید آموزش بدهند متنی را که انتخاب می‌کنند تمام کلمات وحشیانه خشن و احمقانه است که آن دانشجویی که می‌خواهد لیسانس زبان عربی بگیرد از همان اول که زبان عربی می‌خواند با کینه و تحمیق اسلام و قرآن تربیت می‌شود. در خود ایران هم کلاس‌های زبان انگلیسی و فرانسوی هست – هرچه هم می‌گوییم فایده‌ای ندارد – متن‌هایی که گرامر آن را آموزش می‌دهند این متن می‌تواند یک متن اسلامی اخلاقی خوب باشد ولی مشروب خوردیم چطوری بود، دوست دخترم چطوری بود و... یعنی سبک زندگی غربی تحت عنوان آموزش کلاس زبان است. همین الآن در کلاس‌های آموزش زبان ایران است. بحث حقوق همجنس‌بازان، حقوق بهایی‌ها، دقیقاً خط این‌ها را آموزش می‌دهند و یکی هم جنگ مذهبی. این افتخار اسلام و قرآن و افتخار ماست. ما جنگ دینی نداریم با یهودی‌ها هم که درگیری بود بخاطر یهودی بودن آن‌ها نبود بلکه بخاطر خیانت‌شان بود این‌ها در جنگ خندق و احزاب خیانت کردند. دشمنی کردند در واقع جنگ با یهود جنگ دینی نبود، جنگ سیاسی و علیه استکبار بود خیانت این‌ها بود و الا اگر پیامبر اکرم(ص) و قرآن کریم دگراندیشان را مثلاً مسیحی و یهودی و زرتشتی این‌ها را دشمن می‌دانست و می‌گفت باید با این‌ها بجنگید اولاً چرا به اجماع فقه شیعه و سنی این‌ها اهل ذمه هستند و حقوق شهروندی دارند و آزادی دین و آزادی عبادت دارند و حقوق‌شان محترم است. چرا؟ این که هم در سیره علی‌بن‌ابیطالب است، این هم در سیره عمربن‌خطاب و هم در سیره ابوبکر است. آن‌جا که در قرآن اشاره به یهودی می‌کنند. حتی مشرکین هم. شما ببینید آیات قرآن چند دسته است این‌ها را نباید با هم قاطی کنیم آیاتی داریم که خدای متعال در قرآن می‌فرماید مشرکینی که با شما سر جنگ ندارند مشرک هستند ولی می‌فرماید: «تَبَرُّوهُم وَتُقسِطُواْ إِلَیهِم...» (ممتحنه/ 8) می‌گوید حتی به آن‌ها نیکی کنید «بِرّ» مشرک است قرآن می‌فرماید اگر سر جنگ ندارد به آن‌ها نیکی کنید «وَتُقسِطُواْ إِلَیهِم» و به آن‌ها نیکی کنید و سهم‌شان را از زندگی بدهید. بله بت‌پرست مشرک است بله انحراف است باید او را هدایت کنید اما ما به دلیل اعتقاد به شرک او، با او نمی‌جنگیم. با شمشیر مسلمان نمی‌کنیم. ببینید آن‌هایی که می‌گویند شمشیر گذاشتند روی گردن فلانی گفتند مسلمان می‌شوی یا تو را بزنیم، او مشرک معمولی که عقیده‌اش چیز دیگری بوده ولی جنگ نداشته نیست! آن کسانی هستند که علیه اسلام شمشیر کشیدند و جنگیدند. آن مشرکینی که جنگیدند و حمله کردند بله به آن‌ها گفتند تسلیم می‌شوی یا تو را بزنیم. چون او شمشیر کشیده. و الا با مشرکی که با مسلمان‌ها سر جنگ نداشته حتی جنگ با مشرک هم توصیه نشده است. مگر مکه قحطی نشد و دوبار پیامبر اکرم(ص) از مدینه کاروان کمک برای مردم مشرک مکه فرستاد که از گرسنگی نمیرند؟ همان مکه‌ای که با این‌ها می‌جنگید. در خود مدینه‌النبی مشرک بود خب این‌ها که هیچی. قرارداد بستند و به قول امروزی‌ها اولین قانون اساسی شهروندی را در مدینه نوشتند و یک بخشی از آن را با 10- 12 تیره یهود با تک‌تک‌شان قرارداد نوشت که شما با ما متحد هستید. حتی یک جا خیلی جالب است می‌فرماید شما با ما یک امت هستید کلمه «امت واحده» را می‌گویند. به یهودی‌ها می‌گویند حقوق شما محترم است شما با دشمنان ما محترم نشوید و ضربه نزنید ما هم با شما همین کار را می‌کنیم و... پس با یهود جنگ نبوده. در قرآن جنگ با استکبار و اهل بغی و ظلم است. جنگ با طاغوت‌هاست با عقاید دیگر ولو منحرف نمی‌جنگیدند. «جادلوا هم بالّتی هی احسن» و با حکمت و موعظه حسنه. حتی بعضیها می‌گویند جنگ‌های ابتدایی. من معتقدم که جهاد ابتدایی هم جهاد دفاعی است. اگر منظور از جهاد ابتدایی تجاوز به دیگران است پیامبر اکرم(ص) هم جهاد ابتدایی نکردند و حرام است. اگر جهاد ابتدایی معنی‌اش این است که شما جنگ را شروع کنید با کسی که با شما جنگ را شروع نکرده، ما این را در قرآن نداریم. اما اگر منظور از جهاد ابتدایی این است که با کسی که با شما دشمن است و اعلام دشمنی کرده جلوی حق و عدل ایستاده، دستش برسد شما را می‌زند بله با او درگیر شوید. حالا فقهای شیعه می‌گویند اغلب زمان پیامبر(ص) و ائمه معصوم(ع) ما می‌توانیم جنگی را شروع کنیم/ من می‌گویم نیازی به آن نیست الان که تمام جنگ‌های مسلمین جنگ‌های دفاعی است و مدام سرزمین‌های مسلمین دارد اشغال می‌شود و له می‌شود. الآن کل این جهادها دفاعی است و جهاد دفاعی احتیاج به فتوا ندارد. گفته صریح خداوند در قرآن است.

پس ببینید قرآن می‌فرماید حتی با مشرکی که با شما سر جنگ ندارد با او حرف بزنید حقوق او را هم رعایت کنید و او را هدایت کنید. جلوی تبلیغ شرک را می‌گیریم اما به زور نمی‌خواهیم تو را مسلمان کنیم مسیحی و یهودی هم که ما نزدیک‌تر هستند همین است. حتی قرآن می‌فرماید مسیحیان از یهودیان به شما نزدیک‌تر هستند این هم برای مسیحی و یا یهودی بودن آن‌ها نیست بلکه این‌ها از آن زمان مثل همین الآن سیطره‌طلب بودند و الا «مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً...» (مائده/ 82)؛ چرا قرآن می‌گوید کشیش‌هایشان و حرمت صومعه و صوامع‌شان را حفظ کنید؟ با این که ما آن‌ها را توحید نمی‌دانیم مرز دارد اما در عین حال قرآن قداست قائل می‌شود و می‌گوید مراقب آزادی دین و آزادی عبادت آن‌ها باشید و در جامعه اسلامی حق تجاوز به حقوق آن‌ها را ندارید. خب این قرآن و این اسلام، آیا پیامبر اکرم اجازه می‌دهد و راضی است که مسلمان‌ها خودشان با خودشان بدتر از این عمل کنند؟ اختلاف مسلمان با یهودی و مسیحی بیشتر است یا اختلاف مسلمان با مسلمان؟ اختلاف مسلمان با مشرک بیشتر است یا اختلاف مسلمان با مسلمان؟ قرآن با مشرک را می‌گوید به آن‌ها نیکی کنید و «قسط» حقوق‌شان را رعایت کنید بعد اجازه می‌دهد که مسلمان با مسلمان بخاطر یک اختلافی به جان و مال و ناموس همدیگر بیفتند؟ این‌ها روشن است. این اختلافی که قرآن می‌فرماید آگاهان اهل علم مسئول آن هستند. عوام دنبال علمایشان راه می‌افتند تا چهارتا عالم نادان یا خائن به اسم شیعه و سنی یا هر مذهب و فرقه دیگری نباشند تا آن‌ها نیایند بگویند هرکس جزء ما نیست کافر و جهنمی و مرتد است و خون و جان و مال و ناموسش هدر است تا او چنین حرفی نزند یک عده نادان راه نمی‌افتند مسلمان‌کشی کنند. قرآن صریح می‌فرماید این اختلاف نظری نیست. این اختلاف دوم اختلاف در دین و اختلاف عمدی است که بخاطر منافع آخوندهای حکومتی و فاسد است.

یکی – دوتا نمونه راجع به اختلاف‌اندازی که توسط همین کفر و استکبار است بگویم. حالا یک بچه مزلف مخنّسی، این حاکم فرانسه، این‌ها 4- 5تا آلت دست صهیونیست‌ها و فراماسونرها هستند و خدا هم رسوایشان می‌کند. او می‌گوید ما آزادی بیان را به هیچ وجه کنار نمی‌گذاریم مقدسات ماست و به همه اهانت کنید! گفت این اهانت مهم نیست همه باید احساس آزادی بکنند. آن‌ها برای پیامبر کاریکاتور می‌کشند شما هم کاریکاتور بکشید! خب حالا یک سؤال؟ آیا می‌شود راجع به صهیونیست و اسرائیل یک کاریکاتور کشید؟ نه. نمی‌شود. دیدید از جوانان فرانسه دوتا سؤال کرد و گفت از این رئیس جمهور نادان‌تان بپرسید که این کار تو توهین به شعور مردم فرانسه نیست که یک چنین کسی را بالا گذاشتند؟ از او پرسید که چرا به پیامبر توهین می‌کنی و از توهین به پیامبر حمایت می‌کنی؟ به اسلام اِشکال و سؤال کنید عیبی ندارد بگویید قبولش نداریم ولی چرا توهین می‌کنید؟ سؤال دوم اگر آزادی بیان است چرا نمی‌گذارید راجع به هولوکاست سؤال کنیم نه این که انکار کنیم بلکه سؤال کنیم. رهبر حزب کارگر انگلیس یکی از دو حزب اصلی، چون از اسرائیل در داخل حزب کارگر انتقاد کرد عضویت ایشان را از حزب کارگر تعلیق کردند! کسی که یک قدم مانده بود تا نخست‌وزیر انگلیس بشود. چرا؟ چون فقط سؤال کرده بود که اسرائیل دارد چه کار می‌کند؟ خب این آزادی بیان است. شما که توهین به پیامبر می‌کنید چطوری است که سؤال از راجع به صهیونیزم و نقد باعث می‌شود که... می‌دانید چند عضو پارلمان اروپا بازداشت و زندانی شدند تعلیق شدند به خاطر این که راجع به هولوکاست سؤال کردند ما که نه از هولوکاست دفاع می‌کنیم نه منکر می‌شویم این که حداقل 70- 80 میلیون آدم در جنگ جهانی دوم به دست خود اروپایی‌ها مدرن‌های لیبرال و لیبرال‌های کمونیست و لیبرال‌های فاشیست، سه‌تا شاخه کفر و کمونیست به جان هم افتادند و ده‌ها میلیون در اروپا کشتند میلیون‌ها نفر هم در جهان کشتند اسم آن را هم جنگ جهانی گذاشتند! سر غارت جهان گرگ‌ها به جان هم انداختند. ده‌ها میلیون آدم کشته شده می‌گویند 6 میلیون یهودی فلان جا. اصلاً فکر کنیم 6 میلیون نه، 10 میلیون یهودی کشته شدند اولاً به ماچه؟ مگر مسلمان‌ها کردیم خودتان کردید. فاشیزم یک ایدئولوژی مدرن سکولار اروپایی مثل صهیونیزم است مثل لیبرالیزم و مثل مارکسیزم. خودتان به جان هم گرگ‌ها و سگ‌ها افتادید تقاص آن را مردم فلسطین باید بدهند. هیتلر در اروپا چه کار کرد که شما در فلسطین و لبنان و یمن و افغانستان و ایران نکردید؟ این سؤالات را نمی‌شود طرح کرد. کدام آزادی؟ خدا می‌خواهد آبروی این‌ها و شعارهایشان از همه جهت برود. مگر این‌ها شعار لیبرالیزم و آزادی حجاب و آزادی عقیده نمی‌دادند؟ ولی حجاب را ممنوع کردند! همجنس‌بازی را قانونی کردند. این‌جا می‌گویند حجاب مسئله شخصی است قانون برای مسائل شخصی نگذارید حجاب را قانونی و الزامی نکنید! خب اگر حجاب مسئله شخصی است تو چرا آن را ممنوع کردید؟ شما که طبق مبانی لیبرالیزم حق ندارید حجاب را ممنوع کنید چون شعار لیبرالیزم آزادی مطلق است. آزادی لباس و آزادی دین است. شما اگر خلاف مبانی‌تان عمل کردید ولی ما اگر جلوی بی‌بندوباری و بی‌حجابی را بگیریم خلاف مبانی خودمان عمل نکردیم ما مسلمان هستیم ما لیبرال و بی‌دین نیستیم. ضمن این که حجاب و بی‌حجابی که مسئله شخصی نیست و خیابان که حریم خصوصی نیست. حریم خصوصی توی اتاق خواب و خانه‌تان است تازه کل خانه هم حریم خصوصی نیست. مثلاً یک پدر و مادر جلوی بچه‌هایشان توی هال برهنه بیایند! آن‌جا هم حریم خصوصی نیست. در حریم خصوصی مسائل خصوصی است ولی خیابان و پارک و اتوبوس و ماشین و تاکسی و اداره که حریم خصوصی تو نیست این‌ها حریم عمومی است هرجا عمومی است حریم عمومی است و می‌شود برای آن قانون گذاشت. له و علیه آن. لیبرال طبق لیبرالیزم نباید علیه حجاب قانون بگذارد. می‌تواند قانون بگذارد که برهنگی باشد اما نمی‌تواند قانون بگذراند که حجاب نباشد. خلاف لیبرالیزم است خودتان دارید خودتان را رسوا می‌کنید آن آزادی بیان‌تان، آن حجاب‌تان، آن آزادی لباس‌تان، آن هم حقوق بشرتان، همین کرونا یادمان هست و همه هم باور کرده بودیم که بیماری‌های وبا و طاعون که برای دوران سنت بوده عصر شکوفایی علم و عصر مدرنیته و عصر شکوفایی بشر است قبلاً بشر مقهور طبیعت است اما بشر الآن مسلط بر همه چیز است هل‌من‌مبارز به خدا می‌گوید. شما 9- 10 ماه پیش باور می‌کردید که کل دنیا بشریت مجبور شود ماسک بزند؟ باور می‌کردید؟ باور می‌کردید تمام میهمانی‌ها، جلسات، پارک، دانشگاه‌ها و مدارس کل دنیا تعطیل بشود؟ شد. بعضی‌ها وقتی که این اتفاقات می‌افتد می‌گویند خدا کرد مثل این که اگر این اتفاقات نیفتد خدا نکرده، یعنی وقتی شرایط عادی است زلزله و بیماری نیست مثل این که بعضی‌ها آن‌جا خدا را نمی‌بینند وقتی که زلزله و خطر و مرگ می‌آید می‌گویند دیدی خدا هست. آن موقع خدا بود الآن هم هست منتهی آن موقع محجوب و در غفلت هستیم توجه نداریم وقتی که منافع‌تان و جان‌تان به خطر می‌افتد قرآن می‌فرماید در کشتی و در دریا گیر می‌کنید وقتی می‌خواهید غرق بشوید یک نفرتان ملحد نیستید بزرگترین فیلسوف ملحد هم آن‌جا یک آهی می‌کشد خودش هم می‌داند دارد چه کسی را صدا می‌زند؟ امام صادق(ع) فرمودند یکی از نام‌های الله «آه» است. هرکس در دنیا آه بکشد بداند یا نداند دارد خدا را صدا می‌زند. خیلی زیباست یکی از نام‌های الله «آه» است. هرکسی فطرتاً در یک مشکلی گیر می‌کند می‌فهمد بدبخت و بیچاره و مستأصل است می‌فهمیم که ما هیچ کس هستیم! یکی هم همین کرونا. شما که گفتید وبا و طاعون و بیماری‌های مسری و تکنولوژی و سکولار و... اولاً که خود تکنولوژی هم آیت الله است. جالب است هر پیشرفتی که بشر می‌کند به پای بشر می‌نویسند بقیه چیزها را به اسم خدا می‌نویسند! بشر هر اختراعی که بکند آیت الله است چون خود بشر آیت الله است. یک وقتی دیدم که یک رباتی درست کرده بودند و ظریف‌ترین کارها را شبیه به انسان انجام می‌داد حافظه فلان داشت بعد گفت این صحنه نبرد انسان و خداست! این را ما خلق کردیم! خب خود تو را چه کسی خلق کرد؟ تو که این ربات را ساختی این قدرتی که یکی از آثار آن است این قدرت و ادراک از کجا آمد؟ همه چیز در این عالم در طول خداست. تازه یک اصطلاح هم و تعبیرش هم غلط است. مخلوق خداست عرفا که می‌گویند جز خدا چیزی و کسی نیست این‌ها تجلی خداست. حالا ما همان تعبیر قرآن را می‌گوییم. این هم خراب شد. شما ببینید آتوریته تکنولوژی زدگی و مدرنیته پرستی در همه وجوه آن دارد می‌شکند. شماها کسی هستید که یک عمر گفتید منطق آزادی بیان، یک اشکال اخلاقی و منطقی به پیامبر اکرم نمی‌توانید بکنید. فحش می‌دهید، توهین می‌کنید، اول که انرژی هسته‌ای به مغز رسید اولین چیزی که به ذهن‌تان رسید ساختن بمب اتم بود! با این که از انرژی هسته‌ای هزارتا استفاده به نفع بشر می‌شد کرد ولی اول رفتید بمب اتم ساختید و اولین نفر هم مصرف کردید! حیوان هستید. حیوانات بر جهان مسلط هستند. پیامبر اکرم(ص) گفت حیوانات نباید بر جهان مسلط باشند بلکه انسان‌ها باید بر جهان مسلط باشند.

"گاردنر" کنفرانس جهانی تبشیر گردینبورگ می‌گوید ما تنها راهی که بتوانیم بر کل جهان اسلام مسلط بشویم – این تازه دهه‌ها پیش قبل از انقلاب ما بوده که هنوز این ضربات را نخورده بودند – می‌گوید مهمترین مرکز اسلام خاورمیانه است و مرکز آن که بشود جنگ مذهبی کرد عراق و ایران است. 80 سال پیش این حرف را زده است! تمام این مذاهب اسلامی کلامی، فقهی، تفسیر، برای ایران و عراق و این منطقه هستند. بقیه از مالزی تا شمال آفریقا تابع این‌جا هستند. از اول همین‌طور بوده است. این‌جا مرکز است. آن موقع می‌گوید آیا تقویت فعالیت‌های ما در سرزمینی چون ایران که اهمیت بسیار خاصی برای جداسازی اسلام تسنن از تشیع دارد به قدر کافی مهم نیست؟ ما در ده سال پیش فرصت بیشتری داشتیم چون تازه بر عراق و ایران مسلط شده بودیم انگلیس عراق را گرفت و ایران را هم آن زمان گرفته بودند می‌گوید یک مدتی گذشت این‌ها بیدار شدند و دارند مقاومت می‌کنند مراجع و مجتهدین در عراق حکم جهاد علیه انگلیس دادند اما بین‌النهرین و ایران یعنی عراق و ایران، تحولات توأم با اغتشاش میان مذاهب ضرورت دارد و راهی برای ساکت ماندن یا بازگشت نیست. شرایط ما سخت‌تر شده، دارند کم‌کم مقاومت می‌کنند شروع شده، اما این دلیل برای تحرک بیشتر ماست نه عقب‌نشینی. بهترین راه این است که مردم را در ایران و عراق به اسم شیعه و سنی به جان هم بیندازیم آن وقت کلاً می‌توانیم بر این دوتا کشور مسلط بشویم وقتی بر این دوتا مسلط بشویم چون مرکز همه مذاهب این‌جاست یعنی از امام جعفر صادق(ع) تا امام ابوحنیفه همه این‌جا هستند می‌گوید این‌جا را بتوانیم بگیریم می‌توانیم در کل جهان اسلام دعوای شیعه و سنی را گسترش بدهیم و داعش هم از همین عراق شروع شد و می‌دانید داعش در سوریه و عراق، آخوند سنی خیلی بیشتر تا آخوند شیعه کشت. مساجد سنی را بیشتر از مساجد شیعه خراب کرد. این‌ها اکثر سنی‌ها را خائن می‌دانند و می‌گویند شما خائن هستید چون وهابی نیستید و چون قائل به جنگ مذهبی بین مسلمین نیستید.

اسناد لانه هم که زیاد است. آخرین سندی که خدمت شما می‌خوانم: وزیر مستعمرات انگلیس 1138 – می‌خواهم بگویم وقتی آن موقع این‌طوری بوده الان چه خبر است – 80- 90 سال پیش از بس هم این‌ها دنیا را جنایت و غارت می‌کردند یک وزارتخانه به اسم وزارت مستعمرات داشتند مثل این که می‌گوییم وزیر ارشاد وزیر علوم، این‌ها یک وزیر مستعمرات برای غارت دنیا داشتند! وزیر مستعمرات انگلیس در 1138 میلادی به شاه و نخست وزیر انگلیس نامه می‌نویسد و می‌گوید جنگ به ما آموخت، منظور جنگ جهانی اول است که بعد از آن جنگ تقریباً عثمانی ازهم پاشید و این‌ها به کمک کشورهای عربی، حجاز و عراق را از عثمانی جدا کردند از پشت ضربه زدند و این جریان باعث شد کمر عثمانی شکست و انگلیس بر ترکیه و بعد ایران و همین‌طور افغانستان بر همه جا مسلط شدند و از جمله به عراق و هند وصل شدند و همه جا را گرفتند که بعد هم رژیم پهلوی را آوردند. نزدیک به 4 هزار بچه و شاهزاده دارند که این‌ها خودشان چندین دسته هستند که با هم درگیر هستند یک اختلاف، اختلاف از قبیله و مادران‌شان هستند که از هم جدا هستند و با هم ناتنی می‌شوند این یک جنگ داخلی بین‌شان است. از همان موقع می‌گوید باید این‌ها را مدیریت کنید. یک جنگ کم‌کم بین جریانات لیبرال و غرب‌گرا با جریان‌های با گرایش وهابی‌شان است که بعضی‌هایشان مذهبی و وهابی هستند که ادایشان را درمی‌آورند که نان‌شان را بخورند! که انگلیس اوایلی بوده که کاملاً مسلط شده و نفت هم همان موقع کشف شده است. کشف نفت در عربستان و بعد در ایران و این منطقه، و قبل از همه در بحرین، این‌ها عامل اصلی بود که این‌ها احساس کردند به چند دلیل باید مرکز اصلی باشد. اولین رژیمی که رژیم صهیونیستی را با فتوای دینی به رسمیت شناخته می‌گوید مرکز اسلام، مکه و مدینه تحت سلطه ما (یعنی انگلیس و آمریکا) است. شیعه هم که عراق است عتبات و کربلا و نجف است آن هم دست ماست. قدس و بیت‌المقدس را هم که گرفتیم، الان همه جا را گرفتیم که باید چند کار بکنیم: 1) اجازه ندهیم مسلمان‌ها متحد بشوند. کار وهابیت همین تکفیر بین مسلمین است. جهاد علیه مسلمین نه جهاد علیه استکبار. جهاد بله ولی جهاد علیه مسلمین. جهاد علیه اسرائیل و آمریکا در آیین این‌ها نیست. اگر می‌بینید چهارتا جریان مثل القاعده پیدا شدند این‌ها از زیر بلیط آن‌ها کمی بیرون آمدند این‌ها به خیال‌شان تحت تأثیر انقلاب ما و امام(ره) بود که یک مرتبه سیاسی و انقلابی شدند و الا وهابی انقلابی یک جریان جدی‌ای هیچ وقت نبوده است وهابیت در خدمت حکومت‌ها و استعمار بوده است. پس یک) مرکز اسلام را کنترل می‌کند 2) اسلام خودمان و اسلام اسرائیلی و آمریکایی را قرائت اصلی و رسمی اسلام می‌کنیم در مرکز جهان اسلام. این‌ها اختلاف داخلی و تکفیر مسلمان‌هاست. 3) نفت. بزرگترین مرکز نفت و انرژی جهان این‌جاست. سرمایه‌داری غرب روی این‌هاست. 4) حفظ اسرائیل. بدون کمک رژیم‌های منطقه، اسرائیل 6 ماه هم نمی‌ماند. الآن هم همین‌طور است. البته الآن دارند رو می‌کنند. الآن که بحرین و امارات آمدند رابطه برقرار کردند قبلاً هم مصر و اردن خیانت کرده بودند. شما فکر می‌کنید این‌ها نبوده؟ تا همین الآنش هم این‌ها همه‌شان با رژیم اسرائیل ارتباط کامل رسمی غیر اعلام شده داشتند. رفت و آمد، تجارت، پول دادند. زمان جنگ 33 روزه که غزه را می‌زدند که حزب‌الله شیعه و حماس سنی خون‌شان با هم مخلوط می‌شد و می‌جنگیدند آخوندهای وهابی هر دوی آن‌ها را تکفیر کردند. حزب‌الله را که گفتند این‌ها شیعه رافضی‌اند و مشرک و بی‌دین هستند. حماس را هم که گفتند سنی‌های منحرف هستند آن‌ها را تکفیر کردند. نمی‌دانم یادتان هست یا نه مقامات اسرائیل گفتند بودجه این موشک‌ها و بمب‌ها که ما به غزه و لبنان زدیم همین رژیم‌های عربی دادند! بعد باز همین‌ها آمدند برای مسلمان‌کشی و جنگ داخلی و تجزیه کشورهای اسلامی و عربی با شعار اسلامی داعش را درست کردند. عملیات استشهادی توسط صهیونیزم را به عملیات انتحاری علیه مسلمان‌ها تبدیل کردند خیانت از این بالاتر. آن هم نفت، آن هم اسرائیل. دست‌های این‌ها دارد رو می‌شود اتفاق جدیدی نیفتاده است. این‌ها از همان زمانی که قدس سقوط کرد و از همان زمانی که عثمانی فروپاشید این‌ها را گرفتند در خدمت صهیونیزم و کفر هستند حالا دارند این‌ها را می‌گویند و علنی می‌کنند. اتفاقاً الآن بهتر است. می‌گوید مسلمان‌ها پایبند به دین خودشان هستند و به اروپایی‌ها تن نمی‌دهند باید امپراطوری عثمانی به کشورهای متعدد تجزیه شود بهترین راه حل استفاده از آخوندهای وهابی است. محمدبن‌عبدالوهاب اعلام کرد ترک‌ها کافر هستند. کسی روی نژاد و قومیت کسی را کافر می‌خواند؟ قومیت کفر است؟ ترک‌ها کافرند برای این که می‌خواست بگوید عثمانی کافر است! چرا؟ چون داشت با انگلیس می‌جنگید. شیعه هم کافر است! ترک‌ها یعنی حنفی‌ها هم کافر هستند. هرکس جلوی انگلیسی‌ها ایستاده او کافر است! می‌گوید جنگ به ما آموخت وحدت اسلامی بزرگترین خطر و مانع پیش روی ماست باید با آن مبارزه کنیم. ما بریتانیایی‌ها با فرانسه و آمریکا هم تازه داشته می‌آمده باید همه با هم متحد شویم بعد از جنگ اول و دوم جهانی دیگر نگذارید مسلمان‌ها سر بردارند و تنها راهی که دوباره این‌ها سر بردارند این است که از امت واحد اسلامی حرف بزنند اگر وحدت شد دومرتبه جمعیت این‌ها بالای یک میلیارد می‌رود و از شرق آسیا تا شمال آفریقا و بالکان قلب اروپا یک مردم می‌شوند آن وقت قطعاً این‌ها در دنیا قدرت اول جهان هستند. ما نباید اجازه بدهیم ما باید بگوییم این منطقه شیعه اثنی عشری است، این‌ها شیعه زیدی هستند، این‌ها هم مالکی هستند، این‌ها هم حنبلی هستند، این‌ها وهابی هستند، شما چی؟ ما ماتریدی هستیم. باید این‌ها را این‌طوری تقسیم کنیم که هویت‌شان این‌طوری بشود نه اسلام. می‌گوید سیاست‌های پیروز ما در جنگ جهانی اول نسبت به اعراب و مسلمین محصول تکنیک ما علیه ارتش ترکیه و عثمانی نبود. – دقت کنید – می‌گوید علت این که ما پیروز شدیم به خاطر قدرت نظامی ما در درجه اول نبود در درجه اول علت پیروزی ما بر جهان اسلام این بود که توانستیم مکه و مدینه را به کمک وهابی‌ها از خلافت عثمانی جدا کنیم و خوشبختانه آتاتورک در ترکیه که پایتخت بزرگترین خلافت اسلامی معاصر بود نظام عثمانی را منهدم و نظام لائیک و ضد دینی را دارد اجرا می‌کند و ترکیه آتاتورک باید الگو شود تا به مرور زمان تمام جهان اسلام رسماً نظام لائیسیته و ارزش‌های غربی را بپذیرند و تسلیم شوند غیر از این که منابع‌شان را غارت می‌کنیم!

این بخشی از اسنادی است که این‌ها مربوط به جنگ جهانی اول و دوم است که آن موقع این‌ها دارند این حرف‌ها را می‌زنند. الآن هزاربار بدتر است. الآن تجربه این انقلاب و این بیداری اسلامی و این اتفاقاتی که در جهان عرب و شمال آفریقا افتاد شکست‌هایی که اسرائیل برای اولین بار در عمرش خورد، چهارتا شکست پی‌درپی از حزب‌الله و حماس و انقلاب اسلامی خورد حالا ما هستیم و این تجربیات و آینده‌ای که بسیار پیچیده است و البته باید بر علمای سنی و شیعه در ایران بخصوص درود بفرستیم. اصل همه این توطئه‌ها بخاطر ایران بود. همه این کارهایی که در عراق و افغانستان می‌کنند حاضر بودند هیچ کدام از این کارها را نکنند ولی این کارها در ایران بشود و فقط شعور و بیداری و تقوای علمای سنی و شیعه در ایران بود که اجازه نداد این‌ها در ایران که هدف اصلی‌شان بود و بحمدالله در ایران بیشترین تسامح و برادری نسبت بین مذاهب اسلامی شافعی و حنفی و جعفری هست و امیدواریم انشاءالله این امت گسترش پیدا کند و غرب که دارد روزبه‌روز بی‌آبروتر می‌شود چوب این اهانت‌هایی که به رسول‌الله(ص) می‌کنند به زودی خواهند خورد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha